پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

پرنیای مامان

فریدونکنار (6/8/95)

  عکسای قشنگ دخترم که برای اولین بار تو این فصل سرد به شمال رفته بود...                       ماهیگیری پرنیا در سد زیبای آویدر                     قربونت برم من که هر وقت خواستم عکس بگیرم یه فیگور خوشگل گرفتی                     اینم تولد پارسا پسر عمه نسرین که همونجا براش یه جشن کوچیک گرفتیم ...
12 آبان 1395

دوستت دارم

                    دخترکم چند وقت است راه به راه می آید کنارم و با زبان کودکانه اش ، بغلم می کند   و میگوید : ( مامان خیلی دوستت دارم )   ( مامان مهربونم عاشقتم )   من می مانم و قلبی که نمی داند الان باید بایستد از خوشحالی یا تند تند بزند از ذوق زدگی .   توی این سه سال ورد زبان من بی بهانه و با بهانه ( دوستت دارم ) بوده و حالا   انعکاس صدای خودم از ذهن پاک دخترم دارد به من می رسد   و چه طنین دلنشین تری شده است در این رفت و برگشت...
27 مهر 1395

تولد سه سالگی

                            دخترم امروز سالروز میلاد توست و من هنوز همچون سالهای گذشته در حیرتم از داشتنت.   در کنار تمام داشته هایم تنها تو دلیل خوشبختی ام هستی .   شیرین من !نمی دانم به چه زبان،بابت تمام آنچه با شکفتنت ارزانی ام کرده ای سپاسگزار باشم .   چشم ها ، گوش ها ،زبان و قلبی را که پیش از تو داشته ام ،نه به یاد می آورم و نه میخواهم .   با تو دوباره زاده شده ام .   تو به آن قالب گذشته من ،روح بخشیدی .   ...
15 مرداد 1395

روز دختر مبارک

  دختر عزیزم     تو گران بها ترین اعجاز خداوندی ...     برای داشتنت باید وضوی باران گرفت ...     و برمحراب رویت سجاده ای از گلبرگ یاس گسترد ...     و به نام عشق شبنم وار بر عطر تو سجده کرد ...     و هزاران هزار گل سرخ را تسبیح لحظه هایت نمود ...     و تو می دانی تک دختر زیبارویم آیین دوست داشتن را     که آنقدر زیبا هدیه می کنی این عشق را که سیراب می شوم ...       تمام هستی ام .... دخترم ...     ر...
14 مرداد 1395

این روزها ...

  دردانه ام ! نور چشمم !   پرنیا جان ...     بهترین روزهای عمرم را در کنار تو طی میکنم . هر روز با کودکانه هایت جان میگیرم و هنوز که هنوز است در شگفتم از خدایی که به وقتش همه چیز را به تو آموخته است ...   هر چقدر بیشتر پیش میرویم بهتر و بهتر معنی عشق را در می یابم .   معنی آن جان تازه به وجودم را ...   معنی آن خون تازه در رگهایم را ...   زاده شدن دوباره و دوباره را   چرا که با هر لبخندت دوباره متولد میشوم .   این روزها مجذوب شیرین زبانی های تو هستم . کاش میشد تمام کودکانه هایت را برایت...
15 تير 1395

حس ناب مادری

  می بوسمت ... ! می خندی!!!!!     وقتی که می خندی ،زندگی جاری می شود...     به چشمانم که خیره می شوی، معصومیت نگاهت مرا تا آسمان می برد...     گریه می کنی...! قلبم تکه تکه می شود!!!!!!     عاشقانه می بوسمت...! چه شیرین می خندی!!!!!     می خوابی...! دلم برایت تنگ می شود...!!!!     واژه کم می آورم برای توصیفش...     عجب احساسی ست!!!     احساس ناب مادری...       ...
30 ارديبهشت 1395

مدل موی جدید

          چند وقتی می شد که موهای گل دخترم حسابی نامنظم شده بود و یه اصلاح اساسی نیاز داشت .   واسه همین یه روز با هم رفتیم آرایشگاه .  خیلی می ترسیدم پرنیا از آرایشگاه بترسه و طبق دفعه های گذشته آروم نشینه ولی دخترم خانم تر از این حرفا بود ساکت و آروم نشست تا موهاشو کوتاه کنند .     اینم عزیز دلم بعد از اصلاح         مبارکت باشه دخترم       ...
27 ارديبهشت 1395