این روزها ...
دردانه ام ! نور چشمم !
پرنیا جان ...
بهترین روزهای عمرم را در کنار تو طی میکنم . هر روز با کودکانه هایت جان میگیرم و هنوز که هنوز است در شگفتم از خدایی که به وقتش همه چیز را به تو آموخته است ...
هر چقدر بیشتر پیش میرویم بهتر و بهتر معنی عشق را در می یابم .
معنی آن جان تازه به وجودم را ...
معنی آن خون تازه در رگهایم را ...
زاده شدن دوباره و دوباره را
چرا که با هر لبخندت دوباره متولد میشوم .
این روزها مجذوب شیرین زبانی های تو هستم . کاش میشد تمام کودکانه هایت را برایت ضبط کنم . کاش بزرگ که شدی لذت امروز مرا درک کنی . کاش این شیرین زبانی هایت را می شنیدی تا درک کنی هیچ چیز قشنگتر از شنیدن حرفهایت که معمولا آنها را جا به جا ادا می کنی نیست .
دخترم حرف ح رو خ تلفظ میکنی . (بابا خادی ، عمو خسن )
به بادکنک میگی (باکتک)
به آبلیمو میگی (آمینیو)
وقتی مهمونی تموم میشه رو به صاحب خونه میگی( خیلی اذیت کردم مرسی . کالی ندالی دیگه اودافظ)
قشنگ ترین یا حسین دنیا رو تو ادا میکنی وقت انجام یه کاری میگی (یااااا خسین ) البته بعضی موقع ها هم میگی (علی یااااا )
اینم بگم که جمله ها و شعرها و همه حرف هایی که میزنی با یه صدای لوس خوشگل ادا میکنی که مامان مورینه میخواد بخورتت .
ومن می میرم برای لحظه ای که برایم قصه تعریف میکنی .
موقع خوابیدن و بیدار شدن میگی ( اول چایی اول هیر کاکایٌو )
وقتی که کاری باب میلت انجام بشه میگی (خولا خولا ) یا (آی جونم )
قربونت برم که همه رو حتی بچه های کوچیک رو با لفظ شما خطاب میکنی .
وقتی میخای سی دی تماشا کنی میگی (ایدت منه سی دی ببینم ) و وقتی تموم شد کنترل رو به بابا میدی و میگی (ایدت شما شد که دروازه ببینی )
اگر کار اشتباهی بکنی و متوجه ناراحتی من یا بابا بشی سریع میای بوسمون میکنی و میگی (ببخشید خواسم نبود دیگه تکرار نمیشه)
هرجا پول ببینی سریع میگی (عید شما مولکد ) هنوز میخوای عیدی بگیری.
میای یه عالمه بابا رو بوس میکنی و وقتی می پرسم چرا میگی (آخه خیلی دوستش دارم عاشقشم)
هر کار که برات انجام میدم مثل لباس شستن یا غذا پختن زود میای تشکر میکنی و میگی (میسی مامان میسی)
و کلی کارای بامزه و شیرین دیگه که امکان و فرصت گفتنشون تو این صفحه مجازی نیست .
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای که خدایا شکرت