پرنیاپرنیا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

پرنیای مامان

این روزها ...

  دردانه ام ! نور چشمم !   پرنیا جان ...     بهترین روزهای عمرم را در کنار تو طی میکنم . هر روز با کودکانه هایت جان میگیرم و هنوز که هنوز است در شگفتم از خدایی که به وقتش همه چیز را به تو آموخته است ...   هر چقدر بیشتر پیش میرویم بهتر و بهتر معنی عشق را در می یابم .   معنی آن جان تازه به وجودم را ...   معنی آن خون تازه در رگهایم را ...   زاده شدن دوباره و دوباره را   چرا که با هر لبخندت دوباره متولد میشوم .   این روزها مجذوب شیرین زبانی های تو هستم . کاش میشد تمام کودکانه هایت را برایت...
15 تير 1395

حس ناب مادری

  می بوسمت ... ! می خندی!!!!!     وقتی که می خندی ،زندگی جاری می شود...     به چشمانم که خیره می شوی، معصومیت نگاهت مرا تا آسمان می برد...     گریه می کنی...! قلبم تکه تکه می شود!!!!!!     عاشقانه می بوسمت...! چه شیرین می خندی!!!!!     می خوابی...! دلم برایت تنگ می شود...!!!!     واژه کم می آورم برای توصیفش...     عجب احساسی ست!!!     احساس ناب مادری...       ...
30 ارديبهشت 1395

مدل موی جدید

          چند وقتی می شد که موهای گل دخترم حسابی نامنظم شده بود و یه اصلاح اساسی نیاز داشت .   واسه همین یه روز با هم رفتیم آرایشگاه .  خیلی می ترسیدم پرنیا از آرایشگاه بترسه و طبق دفعه های گذشته آروم نشینه ولی دخترم خانم تر از این حرفا بود ساکت و آروم نشست تا موهاشو کوتاه کنند .     اینم عزیز دلم بعد از اصلاح         مبارکت باشه دخترم       ...
27 ارديبهشت 1395

سفرنامه نوروز 95 (مشهد)

  شهر بعدی مشهد بود که یهویی تو راه برگشت به تهران تصمیم گرفتیم بریم و فقط یک روز اونجا موندیم .       قربونت برم با اون فیگورت       پرنیا به همراه خانواده کلاه قرمزی           پرنیاالسلطنه             پایان مسافرت یک ماهه ما ......       ...
7 ارديبهشت 1395

سفرنامه اسفند 94 (قشم)

  عزیز دل مامان...   مسافرت ما 10 روز زودتر از تعطیلات یعنی 20 اسفند شروع شد و اولین مقصد ما جزیره زیبای قشم بود.                   پارک زیتون قشم و ساحل زیبای اون               دره ستاره ها که جای فوق العاده قشنگی بود . تو هم اون روز سرحال بودی و با ما همکاری کردی . فکر کنم مثل من و بابا از اونجا خوشت اومده بود .           اینم چندتا ع...
7 ارديبهشت 1395

سال نو مبارک

  گل همیشه بهارم     یک سال دیگر نیز در کنارتو گذشت.     این همه شتاب چرخه گردون بهت زده ام می کند...   انگار این بار ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند، در کار با سرعتی بیشتر از نور که نگذراند من طعم گس و بینظیر این دقایق را تا عمق عمق وجودم بچشم تا ودیعه نگاه دارم برای فرداهای دورتر.   تا یادم بماند تک تک این لذت های بکر تکرار ناشدنی را.           زلال ترین شبنم شادی را همیشه بر لبانت آرزو دارم نه برای امروزت ، بلکه برای فردای هر روزت . . . عیدت مبارک   ...
1 فروردين 1395

آخرین دلنوشته هایم برای پرنیا در سال 94

این بار ...می نویسم...برای تویی که قلبت پاک است...     برای تو می نویسم...برای تو که تنهایی هایم پر از یاد توست...     برای تویی که قلبم منزلگاه عشق توست...     برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست...     برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...     برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی...     برای تویی که وجودم را محو وجود نازنینت کردی...     برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...     برای تویی که عشقت معنای بودنم است...   &...
1 فروردين 1395